۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

باکلاس وقت تلف میکنیم!



پرده اول:
چند صباحی که به همراه تعدادی از همکاران هم سن و سال و همکار هیات علمی در آموزش سربازی بودم، یکی از بحثهای داغ و تکراری و پر مشتری، موضوع میزان اتلاف هزینه از بابت کلاسهای اغلب کاملا غیرمفید بود. مثلا کلاسی که در آن استاد (یک فرد نظامی مثلا  سرهنگ) میامد و از روی کتاب آیین نامه سربازی میخواند که ما اگر سوالی در مورد مطالب داریم از وی بپرسیم. البته اگر هم سوال میشد، پاسخ روشن بود: صبر کنید به خواندن ادامه دهیم حتما در صفحات بعد پاسخ وجود دارد. البته از انصاف هم نگذریم، بعضی کلاسهای خوبی هم داشت، مثل کلاس مهدویت یا کلاس حفاظت اطلاعات. ولی به کل به نظر میرسید ((طرح درس)) خوبی برای دوره چیده نشده بود.
همانجا بارها و بارها مینشستیم و با پرستیژهای روشنفکرانه و استادانه حساب میکردیم که مثلا در دسته ما که حدود 45 نفر هستیم و یا در گردان ما که 630 نفر هستیم، از بابت 60 دقیقه وقت تلف کردن، و با امکاناتی که از برای همین وقت تلف نمودن مهیا شده، چه میزان هزینه در حال اتلاف است. واقعا حرص میخوردیم و به بی عقلی دست اندرکارانی که هیات علمی را به آموزش سربازی میکشاندن کلی بد و بیراه میگفتیم.
پرده دوم:
اخیرا یک پایان نامه فوق لیسانس برای داوری به دست من رسیده است. موضوع پایان نامه، مرتبط با حوزه و تخصص من است و من مشغول خواندن آن. وضعیت آن بطور خلاصه بدین شکل است که چکیده پایانه نامه، تقریبا ارتباطی به موضوع پایان نامه ندارد، بعد حدود 90 صفحه آن کاملا ترجمه بوده و اکثرا مفهوم نیست. دانشجو که تلاش کرده صرفا صفحات را پر کند، و استاد محترم نیز هیچ نخوانده است، ولی با پرستیژ استادانه بر روی صفحه اول مرقوم نموده که (برای دفاع مورد تایید است. نام، امضا) به بخش پیشنهاد و روش دانشجو که رسیدم، بیشتر از قبل تعجب کردم! دانشجو بصورت کلی و نامشخص مطالبی (از نظر خودش ایده) ذکر کرده و هرازچند گاهی یک دفعه فرمولی نوشته که مثلا "زمان کلی اجرای الگوریتم" به صورت زیر است بدون توضیح و توجیه! بعد شروع کرده و نمودارهایی هم رسم کرده، باز بدون هیچ توضیح و توجیهی برای آنها. پایان نامه بدون مقایسه با کارهای مرتبط تمام شده و دانشجو گفته که نتیجه میگیریم "الگوریتم ما بسیار مقیاس پذیر بوده و بسیار مناسب است"! لطفا یکی بیاید حساب کند که هر سال چند دانشجو وارد دانشگاه میشوند و چند ساعت وقت تلف میکنند!
در نهایت ما نفهمیدیم که ((دانشجو)) چه قدر مقصر و ((استاد)) چقدر در این کار مقصرند.
پرده سوم:
اخیرا وظیفه ای به من محول شده که در تدوین ((طرح دوره)) کارشناسی ارشد برای "وب" کمک کنم؛ شاید اسم دوره مثلا شد مهندسی وب. هر چند ابتدای کار اعتقاد کمی به دوره مجزایی برای ارشد وب بودم، ولی با ورود به مساله، لزوم آن را بیشتر حس کردم و کاملا مشتاقانه پیگیری میکنم.
سرا پرده در پرده سرا:
بعضی وقت تلف کردنها بسیار با کلاس است، مثل همین 9 ماه تلاش کردن برای نوشتن پایان نامه ارشد و بعد گرفتن مدرک ارشد. وقتی دفاع کردی کلی پز میدهی که چقدر میفهمی، خدای نکرده استاد هم بشی که علامه دهر میشوی خود به خود و میتوانی همه را پیکسل به پیکسل نقد کنی. سرتا به پا! با همان رشته‌ی مهندسی و با همان کیفیت مدرکت، میتوانی صدر تا ذیل اقتصاد، صدر تا ذیل فرهنگ، صدر تا ذیل اجتماع را نقد کنی!! (دقت کرده‌ای که یکی از دردهای جامعه ما همین ما مهندس‌ها هستیم با این کارهایمان؟؟) بقیه رشته ها را من نمیدانم، ولی در رشته ما، چه تعداد پایان نامه وجود دارد که از آن خیری، به غیراز کسب مدرک، حداقل به خود دانشجو رسیده باشد؟ خیر رساندن به جامعه پیش کش!! حداقل نفعی که باید نوشتن یک پایان نامه داشته باشد این است که دانشجو نوشتن مطلب علمی و پایان نامه نوشتن را بلد شود.
آیا تدوین یک ((طرح دوره‌)) خوب مهندسی وب، میتواند مستقل از ((دانشجو)) و ((استاد)) از وقت تلف کردن های باکلاس  جلوگیری کند؟!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

klaase mahdaviat
?