۱۳۸۴ خرداد ۲۸, شنبه

سلام
کاش همه ی مردم حق رای نداشتند و فقط اونهایی که سابقه ی سیاسی یا چه میدونم اجتماعی داشتند میتونستن رای بدن. این کار بعضی کاندیداهای معلوم الحال که با مخ زنی آدمهای بدون تحلیل رای جمع کردند حال آدم رو میگیره. کاش اقلا می گفتند دلیلتون رو هم برای انتخابتون بنویسید. اصلا این دموکراسی در جوامعی که آدمهاش رشد پیدا نکردن ضرر داره. این همه ما آدمهای بافرهنگ! و وبلاگ نویس خون دل خوردیم، آخرش هم این رای های مسخره نمی دونم از کجا پیداشون شدو بیخود نبود جناب کروبی فرنودن رقابت واقعی روز انتخاباته. اصلا اگه بهرمانی رای بیاره من دزد میشم.

۱۳۸۴ خرداد ۲۲, یکشنبه

روشنفکری، قدرت چانه زنی، توانمندی اجرايي
به نظر من سه ويژگی عمود بر هم بالا از مهمترين ويژگیهايي است که يک رئيس جمهور
بايد داشته باشد. بر اساس سه ويژگی بالا میتوان به کانديداهای فعلی نمره داد. البته همواره مشکل هست که بتوان رئيس جمهوری يافت که هر سه ويژگی بالا را داشته باشد.
- در واقع اولويت دادن به اين سه ويژگی است که میتواند کانديدای شخص را مشخص کند.
الويتی که در ذهن من است معکوس ترتيب بالا است. يعنی اولين نياز برای رئيس جمهور در
شرايط فعلی کشور ما توانمندی اجرايي، سپس قدرت چانه زنی(سطوح بالا) و در نهايت
روشنفکری است. در اين نوشته خيلی با ويژگی "قدرت چانه زنی" کاری ندارم.
- هر عصری رئيس جمهور متناسب با آن عصر را میخواهد. همه به مفيد بودن دوره ی اول
رياست جمهوری آقای خاتمی اذعان دارند. (من در مورد دوره دوم کمی بحث دارم.) ملت ما
از خاتمی خيلی ياد گرفت که هيچ گاه فراموش نخواهد کرد: جامعه مدنی، زنده باد مخالف،
صبر و مدارا، رئيس جمهور بودن و مغرور نشدن، سالم ماندن، و صدها واژه ی ديگر .
- خاتمی دقيقا در دوره ای آمد که نياز به روشنفکری و توليد واژه و فرهنگ بود و ما خيلی
چيزها ياد گرفتيم، بينش ما روشنتر شد، بيشتر فهميديم، کرامت خود را بيشتر درک کرديم. ما مفهوم تکريم مشتری را فهميديم. ما زنده باد مخالف را فهميديم، ما ضرورت مبارزه با فساد
اقتصادی را فهميديم، ما فهميديم دولت نبايد متولی باشد، ما فهميديم فرصتها بايد مساوی
باشد، ما فهميديم عصر، عصر ارتباطات است، ما فهميديم در فکر کردن و حرف زدن آزاديم، ما
فهميديم خصوصی سازی امری ضروريست، ولی .....- ولی ما اکثر آنها را حس نکرديم. - آيا از اين مفاهيم در تبيين حقوق ساده شهروندی استفاده شد؟ آيا در عمل هم واقعا احساس شدند؟ بيشتر فهميديم دردمان بيشتر شد. - به نظر من مفاهيم و واژه ها به ميان مردم آمده، ولی مجريان دولتی و حکومتی در عمل
استفاده ی زيادی نکردند. مثل اينکه در پياده سازی اين مفاهيم با مخاطبين و مجريان تعارف
شد. فهميدند(شايد؟!) ولی بکار نبستند. بروکراسی اداری و مصيبت های پابرجاست، از شايسته سالاری و حمايت از نخبگان استفاده های سياسی به جا ماند. حمايت از توليد داخل، فقط قانون شد و خوراک رسانه ها.
- من نگران زنده بگور شدن مفاهيم روشنفکری جا افتاده در جامعه هستم. مفاهيمی که واقعا نهادينه کردن و پياده سازی آنها تاثيرات به سزايي در رشد کشور دارند. - با وجود احترام به تمامی نظرات دوستان و تشکر از کامنت آنها، به واقع فکر میکنم، مدير
توانمندی در سطح اجرا لازم داريم تا اين مفاهيم نهادينه و استفاده شود بيشتر از آن که واژه
ساز باشد و بيشتر از آن که روشنفکر باشد.

-- مهدی نيامنش

۱۳۸۴ خرداد ۲۰, جمعه

قاليباف آری، معين نه!

من هم مثل کوروش عليانی اعتقاد دارم که قاليباف در حد و اندازه هایی نيست که بتوان مقدرات کشور را به دستش سپرد. من با رد نسبی ساير گزينه ها به قاليباف میرسم.

- خاتمی که آمد، همه تشنه حرفهای زادی طلبانه او بودند و نسل ما که آن موقع دانشجو بود خيلی سياسی بود و حساس.

- معين به حرفهای 7-6 سال پيش برگشته. اين حرف هر چند به مذاق عده ای هم خوش بياید درد روزگار فعلی ما نيست.

- معين با سخنان تبليغاتی خود(از جمله: "من از ملی-مذهبی ها در سطح وزارت استفاده خواهم کرد"، و يا "من نگران گنجی هستم" و از اين قبيل) شمشير مبارزه با مجلس را از رو بسته و من شک ندارم که با آمدن وی تنشها در جامعه بسيار زياد خواهد شد و هر روز ما شاهد استيضاح و دعوای مجلس و دولت خواهيم بود و مردم به حال خود.

- من فکر میکنم صبر خاتمی، برخی آزادیها را نهادينه کرد وگرنه اگر مانند معين با استعفا از کوره
در میرفت قضايا شکل ديگر داشت.

- همه میدانند که قدرت چانه زنی معين در سطوح بالا بسيار بسيار کم است و قطعا وعده های آزادی طلبانه خود را با تنش پی گيری خواهد کرد.

- از طرف ديگر از وزارت معين و کيفيت اداره ی آموزش عالی چند وقتی نگذشته. همه دانشگاهيان (به خصوص مقاطع فوق و دکترا و هيات علمی) تقاوت وزارت فعلی را به وزارت آقای معين در حال حاضر میبينند.

- من اعتقاد دارم ما در جامعه فعلی مان مشکلات اجتماعی مان بيشتر شده و نياز به نظم و عدالت بيشتری داريم. البته منظورم از اين عدالت، عدالتی است که برای اکثريت لازم است و نه عدالتی که فقط برای قلم به دستان و هنرمندان و ... است.

- از نمود عدالتهايي که من مطمئن هستم قاليباف به آنها میپردازد و معين هرگز آن را صورت مساله نمیداند: وضعيت بروکراسی ادارات و سازمانها، نظم و عدالت اقتصادی، نظم شهری، تازه اگر هم صورت مساله بداند، فرصت کنترل مديران و حتی وزرا را نخواهد يافت.

- (در حالت کنونی) اکثريت مردم درد اين را ندارند که فلان روشنفکر در زندان است و فلان قلم
به دست محروم شده و ... . من دنبال نظم و قانون در سطح گسترده و متوسط هستم.

- به نظر من قاليباف مديری است که میتواند نظم و عدالت را در سطح منوسط جامعه گسترده اجرا کند.
---مهدی نیامنش

۱۳۸۴ خرداد ۱۹, پنجشنبه

سلام
فوتبال دیشب خیلی هیجان انگیز بود علی رغم اینکه مهدی دقیقا بعد از زدن گل رسید.

احساس می کردم صدای دخترا میاد ولی باور نمی کردم دخترا رو راه داده باشن. اون

صداها هم احتمالا صدای دخترایی بوده که مهرعلیزاده آورده بود. چون اون 30 آزادی خواه

نیمه دوم رفتن تو ورزشگاه و صداها از نیمه اول میومد.
دوست دارم راجع به آزادی فکر کنم و تعریف خودم رو از اون بدونم. به نظرم رفتن دخترا به

ورزشگاه به دنبال آزادی نیست به دنبال گشودن زاویه ای از فرهنگ جامعه ماست درسته

دخترا هم بالاخره جایی برای وجود داشتن و فریاد زدن و همراه شدن پیدا میکنن کار ندارم

که این کارمتعالی ای نیست ولی موضوع حق داشتن برای انجام اینکاره. من گاهی دلم

میخواد برم مسابقه فوتبال ببینیم اونم وقتی نتیجه ملی مهمی داشته باشه ... ولی بازم

فکر میکنم اینا خوشی زده زیر دلشون نمیگم درد نداردن ولی دردشون تو این مایه هاس که

آزادی کجاس واقعیتش هم شاید همینه تا طرف شکمش سیر نباشه و ماشین زیر پاش

شهر و گز نمیکنه که ببینه آزادی کجا کم می کشن. شایدم این کارو بکنه! نمی دونم.