روشنفکری، قدرت چانه زنی، توانمندی اجرايي
به نظر من سه ويژگی عمود بر هم بالا از مهمترين ويژگیهايي است که يک رئيس جمهور
بايد داشته باشد. بر اساس سه ويژگی بالا میتوان به کانديداهای فعلی نمره داد. البته همواره مشکل هست که بتوان رئيس جمهوری يافت که هر سه ويژگی بالا را داشته باشد.
به نظر من سه ويژگی عمود بر هم بالا از مهمترين ويژگیهايي است که يک رئيس جمهور
بايد داشته باشد. بر اساس سه ويژگی بالا میتوان به کانديداهای فعلی نمره داد. البته همواره مشکل هست که بتوان رئيس جمهوری يافت که هر سه ويژگی بالا را داشته باشد.
- در واقع اولويت دادن به اين سه ويژگی است که میتواند کانديدای شخص را مشخص کند.
الويتی که در ذهن من است معکوس ترتيب بالا است. يعنی اولين نياز برای رئيس جمهور در
شرايط فعلی کشور ما توانمندی اجرايي، سپس قدرت چانه زنی(سطوح بالا) و در نهايت
روشنفکری است. در اين نوشته خيلی با ويژگی "قدرت چانه زنی" کاری ندارم.
- هر عصری رئيس جمهور متناسب با آن عصر را میخواهد. همه به مفيد بودن دوره ی اول
رياست جمهوری آقای خاتمی اذعان دارند. (من در مورد دوره دوم کمی بحث دارم.) ملت ما
از خاتمی خيلی ياد گرفت که هيچ گاه فراموش نخواهد کرد: جامعه مدنی، زنده باد مخالف،
صبر و مدارا، رئيس جمهور بودن و مغرور نشدن، سالم ماندن، و صدها واژه ی ديگر .
- خاتمی دقيقا در دوره ای آمد که نياز به روشنفکری و توليد واژه و فرهنگ بود و ما خيلی
چيزها ياد گرفتيم، بينش ما روشنتر شد، بيشتر فهميديم، کرامت خود را بيشتر درک کرديم. ما مفهوم تکريم مشتری را فهميديم. ما زنده باد مخالف را فهميديم، ما ضرورت مبارزه با فساد
اقتصادی را فهميديم، ما فهميديم دولت نبايد متولی باشد، ما فهميديم فرصتها بايد مساوی
باشد، ما فهميديم عصر، عصر ارتباطات است، ما فهميديم در فکر کردن و حرف زدن آزاديم، ما
فهميديم خصوصی سازی امری ضروريست، ولی .....- ولی ما اکثر آنها را حس نکرديم. - آيا از اين مفاهيم در تبيين حقوق ساده شهروندی استفاده شد؟ آيا در عمل هم واقعا احساس شدند؟ بيشتر فهميديم دردمان بيشتر شد. - به نظر من مفاهيم و واژه ها به ميان مردم آمده، ولی مجريان دولتی و حکومتی در عمل
استفاده ی زيادی نکردند. مثل اينکه در پياده سازی اين مفاهيم با مخاطبين و مجريان تعارف
شد. فهميدند(شايد؟!) ولی بکار نبستند. بروکراسی اداری و مصيبت های پابرجاست، از شايسته سالاری و حمايت از نخبگان استفاده های سياسی به جا ماند. حمايت از توليد داخل، فقط قانون شد و خوراک رسانه ها.
- من نگران زنده بگور شدن مفاهيم روشنفکری جا افتاده در جامعه هستم. مفاهيمی که واقعا نهادينه کردن و پياده سازی آنها تاثيرات به سزايي در رشد کشور دارند. - با وجود احترام به تمامی نظرات دوستان و تشکر از کامنت آنها، به واقع فکر میکنم، مدير
توانمندی در سطح اجرا لازم داريم تا اين مفاهيم نهادينه و استفاده شود بيشتر از آن که واژه
ساز باشد و بيشتر از آن که روشنفکر باشد.
-- مهدی نيامنش
الويتی که در ذهن من است معکوس ترتيب بالا است. يعنی اولين نياز برای رئيس جمهور در
شرايط فعلی کشور ما توانمندی اجرايي، سپس قدرت چانه زنی(سطوح بالا) و در نهايت
روشنفکری است. در اين نوشته خيلی با ويژگی "قدرت چانه زنی" کاری ندارم.
- هر عصری رئيس جمهور متناسب با آن عصر را میخواهد. همه به مفيد بودن دوره ی اول
رياست جمهوری آقای خاتمی اذعان دارند. (من در مورد دوره دوم کمی بحث دارم.) ملت ما
از خاتمی خيلی ياد گرفت که هيچ گاه فراموش نخواهد کرد: جامعه مدنی، زنده باد مخالف،
صبر و مدارا، رئيس جمهور بودن و مغرور نشدن، سالم ماندن، و صدها واژه ی ديگر .
- خاتمی دقيقا در دوره ای آمد که نياز به روشنفکری و توليد واژه و فرهنگ بود و ما خيلی
چيزها ياد گرفتيم، بينش ما روشنتر شد، بيشتر فهميديم، کرامت خود را بيشتر درک کرديم. ما مفهوم تکريم مشتری را فهميديم. ما زنده باد مخالف را فهميديم، ما ضرورت مبارزه با فساد
اقتصادی را فهميديم، ما فهميديم دولت نبايد متولی باشد، ما فهميديم فرصتها بايد مساوی
باشد، ما فهميديم عصر، عصر ارتباطات است، ما فهميديم در فکر کردن و حرف زدن آزاديم، ما
فهميديم خصوصی سازی امری ضروريست، ولی .....- ولی ما اکثر آنها را حس نکرديم. - آيا از اين مفاهيم در تبيين حقوق ساده شهروندی استفاده شد؟ آيا در عمل هم واقعا احساس شدند؟ بيشتر فهميديم دردمان بيشتر شد. - به نظر من مفاهيم و واژه ها به ميان مردم آمده، ولی مجريان دولتی و حکومتی در عمل
استفاده ی زيادی نکردند. مثل اينکه در پياده سازی اين مفاهيم با مخاطبين و مجريان تعارف
شد. فهميدند(شايد؟!) ولی بکار نبستند. بروکراسی اداری و مصيبت های پابرجاست، از شايسته سالاری و حمايت از نخبگان استفاده های سياسی به جا ماند. حمايت از توليد داخل، فقط قانون شد و خوراک رسانه ها.
- من نگران زنده بگور شدن مفاهيم روشنفکری جا افتاده در جامعه هستم. مفاهيمی که واقعا نهادينه کردن و پياده سازی آنها تاثيرات به سزايي در رشد کشور دارند. - با وجود احترام به تمامی نظرات دوستان و تشکر از کامنت آنها، به واقع فکر میکنم، مدير
توانمندی در سطح اجرا لازم داريم تا اين مفاهيم نهادينه و استفاده شود بيشتر از آن که واژه
ساز باشد و بيشتر از آن که روشنفکر باشد.
-- مهدی نيامنش
۲ نظر:
Ali Agha,
Change for Good, change for Bad, change to better or change to worse can be done only by the "Valiye Motlaghe Faghih", Khamenei according to constitution.
Khamenei can START or STOP "Any Change" in Iran as he likes "no matter" who might be or not be elected as president. we know it!
Iranian President is not Iran's "Mr. Boss"!
All Respects,
Reza
"Agha Mehdi" not Ali I should correct myself.
Deeply sorry for my mistype Mr. Niyamanesh.
ارسال یک نظر