۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

باران

بوی باران
بوی برگ خیس این شب
بوی یک احساس تازه
بوی رویش از سر نو

تازه تازه میشود نمناک شد
میشود خیس از این آرام باران شد
میشود یک هیاهو بود
در خلوت باران این شب
میشود بارید و بارید
تا که آرام از هیاهوها رها شد

میشود از پشت یک شیشه
خالی از طوفان و باران شد
;)

۳ نظر:

ناشناس گفت...

این شعر از کی هست؟ خودت گفتیش؟ خیلی قشنگه.

مهدی گفت...

آری ای ناشناس!

ناشناس گفت...

ای شناس
شعر خیلی قشنگ و با احساسی بود