۱۳۸۵ آذر ۱۱, شنبه

سلام
آره رویا همون خونه ای که کلی ازش خاطره داریم قراره کوبیده بشه و جاش یک قارچ شش طبقه سبز بشه. بالاخره مامان اینا بعد از استخاره موافقت کردن که یکی دو سالی بیان تهران تا خونشون ساخته بشه. حالا باید دنبال خونه بگردیم دیشب هم یک برف درست حسابی اومد که من و رضا با کالسکه دیگه نمیتونیم بریم ددر.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

حيف اون خونه نيست سارا خانم؟ چطور دلتون اومد؟
ولي خوش به حالت كه مامانت اينا ميان پيشت. كلي بهت حسوديم شد.