۱۳۸۳ آبان ۳۰, شنبه

کاش میشد اون ودیعه ی خدابخشیده به هر انسانی رو شناخت. این کار به نظر برای اکثریت سخت میاد و محتاج کند و کاو و گاهی معجزه است، بهتر بگم اتفاق. و این اتفاق چه زود برای بر بعضی رخ میدهد و برخی هم تا آخر عمر به دنبال شناخت اون ودیعه می گردند و شاید هم دیگر نمی گردند. منظورم از ودیعه چیزی است مثل همان نوشته سرایی های "نادر ابراهیمی" که نوشته هاش همیشه منو افسون میکنه و وادار به نوشتن. چیزی مثل فلسفه دانی صدرای شیرازی یا چیزی مثل جهان بینی سهراب.
اینکه آدم یه انسان متفکر باشه و رشد بافته و نه جزو عامه ای که دچار روزمرگی شده، منوط به شناخت همون ودیعه است و پرورشش. اگه ایمان به وجود چنین ودیعه ای حاصل بشه، خودش قدمیه برای پیدا کردنش. آیا ممکنه ودیعه ای وجود نداشته باشه که او رو ممتاز کنه؟ آیا هر کسی قادره ملاصدرایی بشه؟ به شرط آنکه خویش بپرورد؟ ملا شمسای گیلانی که کنارش بود مثل اون نشد. شاید ودیعه اش چیز دیگری بود. معیار ودیعه بودن چیه؟ توانایی خاص، دانایی خاص، احساسی خاص،احتمالا نقطه ی قوتی در یکی از همین ادراکات معنوی و شاید مادی که ما رو به انسان بودن ممتاز کرده.

هیچ نظری موجود نیست: