روزهاي آخر انگار ميخواستم دو تکه شوم و اين تکثير را خيلي دوست نداشتم درونم که بود مال خودم بود و آن قسمت مالکانه عشقم به خود را کاملا ارضا ميکرد مال مال خودم بودم ولي 6 صبح روز جمعه که صدايش را شنيدم ديگر مطمئن شدم وجودي يافته که ديگر همه اش مال من نيست.
رضا جونم تولدت مبارک!
(در این خیال که رضا هم روزي اينجا را خواهد خواند و آن موقعی است که معني مبارکي تولد را ميفهمد.)
۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
تولد 4 سالگیش رو تبریک می گم و آینده ای پر از نور و امید رو برای رضا جون آرزو می کنم
شاد و سرسبز باشید
تولدش مبارک. امیدوارم آینده ی روشن و موفقی در انتظارش باشه
خیلی ممنون بچه ها از توجه و تبریکتون :)
الهي... تولد آقا رضا مبارك باشه با تأخير! انشاالله كه شما خانواده خوب روزهاي به يادماندني اي را در كنار هم سر كنيد و سلامتي و سعادت يارتان باشند.
-- از طرف يك دوست فراموشكار به نام فرانك
ارسال یک نظر