۱۳۸۶ مرداد ۲, سه‌شنبه

امروز بالاخره پس از مدتها مقاله ژورنالی رو که روش کار میکردم ارسال کردم. قسمت این بود که من این رو از چین-شهر پکن ارسال کنم. دو روز هست که در چین هستم و تا اخر هفته هم خواهم ماند. سارا و رضا هم با هم رفتن همدان. این بار هم دیوار چین رو زیارت کنم، بار دوم میشه. حتما باید یکبار هم با سارا و رضا بیام.

هر چند توی تزم، روی تطبیق پذیری کار میکنم، ولی وقتی با تفاوتهای فاحش ادمها، فرهنگها، و .... مواجه میشم، کاری از دستم بر نمیاد. تنها میتونم بگم، انگاری اینها یک خدای دیگه دارند. جلال بر تو.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

Gool Bekhor Agha Reza!
Shenidi amoo jaan?? Ye baar yani Bare 16om, 20om fekr konam ba amoo Mehdi beri chin :) Sara Khanoom Sarkare Aali cheorid Hamedan dorost mesle Pekan Kheili Khonake Be Lotfe Khodavand?

ناشناس گفت...

I am sad and I am a bit tired reza khan but I am also hopeful and I am strong with the faith I have to the lord's endless mercy. I've somehow caused some trouble for my dad. pray for my family friend!

ناشناس گفت...

things improved reza! sinciere thanks for you prayers pal