۱۳۸۵ آبان ۳, چهارشنبه

سلام
هنوز ماراتُن فارغ التحصيلی تموم نشده.
رضا 9ماهه شده و خیلی بازیگوش. دوست دارم زودتر راه بیفته. دستش رو به وسایل میگیره و راه میفته ولی هنوز خودش نمیتونه به تنهایی از زمین بلند شه.
خرابکاریهاش شروع شده کشوها رو خالی میکنه، کابینت رو خالی میکنه ظرف غذا رو برمیگردونه و خلاصه در وضعیت تهی سازی قرار داره. دو هفته است که شیپور زدن یاد گرفته.
این هفته رضا شدیدا مریض شده بود در واقع اولین بار بود که مریضی درست و حسابی گرفته بود خیلی سخت بود امیدوارم خدا دیگه این جوری امتحانمون نکنه. البته هنوز کاملا خوب نشده.

۱۳۸۵ مهر ۲۳, یکشنبه

سلام
من 28ام شهریور دفاع کردم و یک ملتی را آزاد کردم و حالا کلی کار دارم که عقب افتاده و باید انجام بدم ولی ماه رمضون و همکاریهای رضا کارم رو سخت کرده . فعلا.