۱۳۸۶ خرداد ۱۴, دوشنبه

گاهی اوقات که دوز شک و تردید در زندگی ادم زیاد میشه، خود به خود انرژی ادم هم پایین میاد. این پایین اومدن انرژی باعث میشه که تو نتونی بعضی از مشکلات را آب کنی! هنوز کامل کشف نکردم که این دوز به چه چیزهایی بستگی داره و چرا بعضی روزهای آدم افتابی و سبز هست و بعضی روزهاش ابری و گرفته. طبق تجربه من روزهای ابری فقط باید سپری بشن، و کاریشون نمیشه کرد.

امروز که 14 خرداد هشتاد و شش هست، من سر کار اصلی یعنی "تزم" هستم و روی آفتابی و سبز رو تجربه میکنم. گفتم "ساختن" یا کامپوز کردن هم جوشیدنیست! یعنی که باید بیاد و وقتی میاد که روزت آفتابی و سبز باشه و رهبر ارکستر درونت اولین تکون رو به چوبش بده.

مامان ارومیه، و هادی دیشب رفتن ارومیه. من و رضا و سارا فعلا تنهاییم تا نرگس اینا بیان. رضا هم کلمات بیشتری رو ادا میکنه و داره میره به سمت اینکه عبارت بگه. مثل "بلا بگو" اونم وقتی میپرسی که -حسنی نگو... .
مهدی